.....آدم و انسان!!!غم و شادی!!!!دوست و دشمن!!!
ترنمم بدان و آگاه باش:
هر آدمی انسان نیست!!!
وقتی آدمها انسان میشوند، دیدن دارند!
آدمها زندگی میکنند…..... انسانها زیبا زندگی میکنند!
آدمها میشنوند… انسانها گوش میدهند!
آدمها میبینند… انسانها عاشقانه نگاه میکنند!
آدمها در فکر خودشان هستند… انسانها به دیگران هم فکر میکنند!
آدمها به نفس کشیدن فکر میکنند… انسانها به استفاده از هر نفس!
آدمها میخواهند شاد باشند… انسانها میخواهند درست شادی کنند!
آدمها اسم اشرف مخلوقات را دارند… انسانها اعمال اشرف مخلوقات را انجام میدهند!
آدمها انتخاب کردهاند که آدم بمانند… انسانها تغییر کردن را پذیرفتهاند، تا انسان شدند!
آدمها میتوانند انسان شوند… انسانها در ابتدا آدم بودند!
آدمها… انسانها…
آدمها آدماند… انسانها انسان!
اما…
آدمها و انسانها هر دو انتخاب دارند…
اینکه آدم باشند یا انسان،
انتخاب با خودشان است!!!
پی نوشت:
ترنمم این روزهایمان عجیب است...غم و شادی شانه به شانه هم در زندگیمان رژه میروند...غم و شادی هایی که نه تنها دلمان بلکه فکرمان را هم درگیر کرده...
توی وبلاگ یک دوست ضرب المثلی بختیاری خواندم که شرح حال این روزهای ماست:
گگته روز تنگ بشناس، دشمنته روز خوش...
برگردان فارسي: دوستت رو توي سختي بشناس، دشمنت را توي شادي هات...
ما هم توی این مدت صبورتر شدیم ، تجربه ها کسب کردیم و مهم تر از همه دوست و دشمنمون را بیشتر شناختیم...
کسانی بودند که هم شریک غممون بودند و هم شریک شادیمون...اونهایی که هیچ وقت تنهامون نگذاشتند...اونهایی که همیشه همراهمون بودند و با حضورشون بار غممون را سبک کردند و سرور و شادیمون رو مضاعف...
و گروهی دیگر کاملا خنثی عمل کردند...گویی اصلا ما را نمیبینند...نه غممان را دیدند و نه شادیمان را...
و در این میان بودند کسانی که نه تنها شریک غم هایمان نبودند بلکه در اوج غم و اندوه ما، شادمانی کردند و البته برای اینکه حرفی برای گفتن داشته باشند با شادی هایمان تظاهر کردند به شاد بودن و پیام های تبریک یکی پس از دیگری نثارمان کردند.....
زندگی به ما آموخت هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست....
ولی ما همچنان همان روال همیشگی را داریم و سرمان به زندگیمان گرم است و همه چیز را سپرده ایم به خدا...که خوب میدانم هوایمان را دارد...