ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

میشه یک لحظه خودت را جای من بگذاری؟

1391/11/22 11:39
933 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا ،

میشود یک لحظه ، فقط یک لحظه خودت را جای من بگذاری ؟

از توی آشپزخانه سرک می کشم ، 

آن پایین را نگاه می کنم ،

یک عروسک کوچک میبینم که خندان و شاد دارد قدم هایش جان میگیرد ، 

دست هایش را کنار بدنش تکان میدهد که آسوده باشد و  کنترل همه چیز در اختیارش باشد ،

صدای خنده هایش در فضا پیچیده ،

بعد ;

صدایش میکنم ، ترنم ، ترنم مامان !

دنبال صدایم می گردد و وقتی چشمش به من می خورد از ته دل جیغ شادی می زند، 

برایم دست تکان می دهد ، می گوید مامانی ام !!!

 

آه که هیچ کس نمیتواند جای من باشد ، 

اگر تو جای من بودی چه کار می کردی؟

حتما تو هم مثل من قلبت تند تند میزد ، حلقه اشک در چشمانت جمع می شد ، بغض توی گلویت می نشست و مثل من باورت نمی شد که این عروسک کوچک دختره خودته ، ماله خودته .

 و حالا دارد پیش رویت لبخند میزند و به تو احساس مالکیت میدهد ، صدایت میکند ، دست تکان میدهد ، سالم است !!!

من که نمیتوانم جای تو باشم خدای خوبم ، 

ولی اگر تو یک لحظه جای من بودی حتما میدانی که چه قدر به تو مدیونم ، 

چقدر باید شکر کنم این همه داده هایت را ، 

چـــــــــــــقدر باید به خودم ببالم که تو را دارم !

 پس حالا که تو را دارم همان قرار همیشگی!!!

 

و تو ای ساز خوش آهنگ روزگارم ، ممنونم که مردانگی را به اوج رسانده ای ، ممنونم که خوبی !

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مرضیه
22 بهمن 91 10:18
سمیرا جون متن خیلی زیبایی بود.ترنم گلم دلم برات تنگ شده بووووووووس


ممنون گلم....ما هم دلتنگیم....