ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

زندگیم با بودنت درست مثل بهشته!!!!!!!!!!!!!

1391/3/8 22:01
684 بازدید
اشتراک گذاری

در وصف حس قشنگ مادرانه بسیار گفتند و بسیار گفتیم و بسیار شنیدیم....اما همه اینها نمی تونه بشه قد یک ثانیه بوییدن و یک لحظه لمس کردن موجودی فرشته سان که وجودش به وجودت بسته باشد....میگن تاثیر اولین خاطره ها همیشه ماندگار تره....مخصوصا وقتی طعم شیرینش حسابی به کام آدم نشسته باشه...مثل تاثیر اولین نگاه مستقیم دخملک تو صورتم که عین جادو سحرم کرد...هنوز هم با هر کار تازه اش اشک توی چشمام جمع میشه ....شایدم دل نازک تر شدم از اون روزها...از تاثیر ذوب نگاهش.....از حضور یک موجود بند انگشتی و پری سان که بشه به وسعت قلب و روحت...

زمان چه قدر زود میگذره!!!!این جمله را شاید بارها و بارها از دهان این و اون شنیده باشیم.....و یا به زبون آورده باشیم....ولی مصداق این جمله برای من یک مفهوم خاص دیگه داره....پارسال تقریبا به همین موقع تو یه همچین روزهایی چه قدر در تب و تاب ورود مسافر کوچولومون  خیال پردازی می کردیم و تو رویای شیرین اومدنش تک تک وسایل اتاقش را آماده می کردیم....اون روزها که حتی فکرش را هم نمی کردم که به یه چشم بر هم زدنی میاد...

چه قدر زود اومد روزهایی که دردونه قشنگم تمام وسایل اتاقش را به دقت نگاه میکنه و تمام تلاشش را میکنه برای به دست آوردنشون...

چه قدر زود اومد روزهایی که ماه مهربونم با خنده هامون خندیده و با ناراحتی و اخممون نگران و ناراحت شده....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان تنها
9 خرداد 91 2:38
مطلب قشنگ


ممنون فاطمه جان....این همه استعداد داشتی و من بی خبر بودم....؟
مامان کیارش
9 خرداد 91 2:39
سمیرای عزیزم .امیدوارم از لحظه لحظه ی زندگیت با ترنم عزیز لذت ببری


ممنون مارینا جان.....من هم برای شما روزهای خوب در کنار شوهرت و کیارش عزیز را ارزومندم.
مامان تنها
9 خرداد 91 2:42
عزیزم همه رو یه جا رو نمیکنم کههههههههههه


نکن با من این کار رو استعداد.........
مامان تنها
9 خرداد 91 2:44
دیگه اینم به خاطر ترنم خاله بود دیگه
خاطرش خیلی عزیز بود


انشاالله که هر چی زودتر به جای این اسم با اسم مامان فاطمه بیای..........
دوست
9 خرداد 91 17:08
سلام واقعا زیبا بود مرسی در ضمن اسم خوشکلی داری


ممنون دوست عزیز.....لطف دارید...
مامانی فری
10 خرداد 91 23:22
سلام عزیزم مرسی از اینکه به وب من سرزدی جل الخالق چقدر شبیه هم هستن انگار با هم خواهرن در ضمن من مامان بزرگ مرسانا جون هستم اینشالله بزودی مرواریدای خوشگلش در بیاد


ممنون مامان بزرگ مهربون.....گفتم شبیه هم هستند....


پس
10 خرداد 91 23:44
عکسا خوشمل بودن خیلی


ممنون.