ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

....ترنم بانو در پارک ( یک روز بعد از واکسن 18 ماهگی )!!!!

پی نوشت: واکسن 18 ماهگی با یک هفته تاخیر در تاریخ 14 فروردین زده شد..ترنم بانو بسیار صبوری کرد و اصلا اذیت نکرد...به مسئول واکسیناسیون مرکز بهداشت عید مبارک گفت...بعد از واکسن هم با بغض و گریه گفت :  ممون گالی(ممنون خاله) . شب اول شدیدا تب کرد ( 39 درجه) و تا 24 ساعت هم نمی توانست راه برود...اما اصلا بهونه گیری نکرد و خیلی خوش اخلاق بود... 24 ساعت بعد از واکسن هم به پارک رفتیم که به عشق پارک و اسباب بازی ها و نی نی ها شروع کرد به راه رفتن و درد پا یادش رفت و کلی ذوق کرد... ...
18 فروردين 1392

.....آمار بازدید کنندگان وبلاگ ترنم بانو از 100000 نفر گذشت!!

با عرض سلام و خسته نباشید به تمام دوستانی که با دلی بهاری  و با لطف همیشگی شان نسبت به بنده ،  مطالب حقیر را دنبال می نمایند وبا نظرات و پیشنهادات خود به ما گرمی و انرژی می بخشند.آمار 100000 نفری از بازدیدکنندگان تا امروز از این وبلاگ مایه ی مباهات و افتخار بنده است.  خدمت عزیزانی که لطف می کنند و ما را قابل می دانند ودر این وبلاگ نظر و پیشنهاد یا پیام محبت آمیز می دهند عرض می کنم نظرات وپیامهای خصوصی شما همیشه در ذهن و قلب  ما محفوظ است . در اینجا تشکر ویژه دارم از تمام دوستان عزیزی که از فرسنگها دورتر برایمان پیام می فرستند وما را در گرمی محبت خود شریک می کنند و در آخر برای تمام شما عزیزان آرزوی موفقیت می ...
10 فروردين 1392

.......روزهای سخت بیماری!!!!!!!!!!!!!!!!!

دقیق ترین دماسنج !!!! دستانم را می گویم ! همان ها که هجده ماه تمام  ، تنظیم شده اند با دمای بدنت ! که اگر نیم درجه بالا و پایین شوی ، بی اشتباه ، به دلم پیام ِ خطر ارسال میکنند ! نزدیک غروب  ، دستانم را به صورتت کشیدم ، به نظرم گرم تر آمدی ! به همه گفتم ، بارها و بارها چک کردند ، دست و صورتت را ، پیشانی ات را ! مرا متهم کردند به وسواس ، خندیدند ، به شک افتادم ! شاید اینهمه تظاهرشان ، برای دادن آرامش به من بود ، شاید برای کم کردن دلنگرانی ام! و فردای آن روز حدود ساعت 20 حالت دگرگون شد و دو روز بعد در بیمارستان بستری شدی......   و من بودم و دلی که هزار باره به آتش کش...
10 فروردين 1392

..........ترنم بانو 18 ماهه شد!!!!!!!!

ترنمم: نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم... نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم طنین می اندازد و مرا آرام میکند... آن عشقی که میگویند، تو نیستی. تو معنایی بالاتر از عشق داری و  برای من تنها یک عشقی.... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای است که هر شب به آن خیره میشوم...... باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده... قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت.... ماندن خاطره هایی که مرور کردن آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند..... و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در ...
10 فروردين 1392

............ترنم بانو و هفت سین 1392 !!!!!!!

  ترنمم: از گريبان تو صبح صادق مي گشايد پر و بال تو گل سرخ مني تو گل ياسمني تو چنان شبنم پاك سحري نه، از آن پاكتري تو بهاري نه، بهاران از توست از تو مي گيرد وام هر بهار اين همه زيبايي را هوس باغ و بهارانم نيست اي بهين باغ و بهارانم تو..........   نوروز مبارک!!!!!!!!!!!!!   این هم هفت سین امسال ما با عکس های ترنم بانو!!!!!!! ترنم و هفت سین : ترنم و سیب : ترنم و سنجد: ترنم و سرکه : ترنم و سکه: ترنم و ...
3 فروردين 1392

...................آغاز دفتر 1392 !!!!!!!!!

    بهار شاخه شاخه زمستان را پشت سر گذاشت، پله پله به‌ملاقات ما آمد و كوچه كوچه روشني پراكند .   بهار آمد و قندي كه در دل اسفند آب شده بود را به طربناكي شفافي كه در ريشه گياهان جريان داشت پيوند زد، سكون و سكوت زمستاني كوچ كرد، حالا زلالي در سرشاخه‌هاي درختان قدم مي‌زند .   بهار آمد با بنفشه‌هايي كه به قول شاعران تمام وطنشان جعبه‌اي چوبي در كنار پياده‌روهايي است كه موتورسواران از آن مي‌گذرند . بهار آمد با پرندگاني كه تا ديوار نه چندان بلند حياطمان پايين آمده و گاه پيشاپيش رهگذران دانه برمي‌چينند از كوچه‌هايي كه عابراني قديمي دارد . &...
2 فروردين 1392