.......روزهای سخت بیماری!!!!!!!!!!!!!!!!!
دقیق ترین دماسنج !!!!
دستانم را می گویم !
همان ها که هجده ماه تمام ، تنظیم شده اند با دمای بدنت !
که اگر نیم درجه بالا و پایین شوی ، بی اشتباه ، به دلم پیام ِ خطر ارسال میکنند !
نزدیک غروب ، دستانم را به صورتت کشیدم ، به نظرم گرم تر آمدی !
به همه گفتم ، بارها و بارها چک کردند ، دست و صورتت را ، پیشانی ات را !
مرا متهم کردند به وسواس ، خندیدند ، به شک افتادم !
شاید اینهمه تظاهرشان ، برای دادن آرامش به من بود ، شاید برای کم کردن دلنگرانی ام!
و فردای آن روز حدود ساعت 20 حالت دگرگون شد و دو روز بعد در بیمارستان بستری شدی......
و من بودم و دلی که هزار باره به آتش کشیده شد !
وقتی میگویم بدنش کمی داغ است یعنی داغ است ، باورم کنید ! نگویید بچه شاد و سر ِ حال است دنبال مریضی میگردی !
دماسنج مادری را دست ِ کم نگیرید !!!
مادری هستم بی نهایت ریز بین و دقیق !
مادری که تا مرز ِ جنون ، این فرشته پاک ِ آسمانی را دوست میدارم !
مادری که تاب ِ داغی ِ تن ِ ابریشمی دخترم را ندارم!
مادری که مثل تمام مادران ِ دنیا ، همیشه برای کودکش دلواپس ترین است !
خداوندا نگهبان ِ تمام ِ کودکان ِ سراسر دنیا باش !
خداوندا !!!
سلامتی همه گل های باغ ِ زندگی را از تو میخواهم !
تخت های بخش اطفال ِ بیمارستان را خالی از تمام ِ بچه های نازنین گردان !
شادی و بازی و لبخند را مهمان تمام ِ خانه های کودکانه گردان و لباس سلامتی را به تن ِ بیمارشان بپوشان !
خانه ها را پر از هیاهوی بی اندازه بچه ها کن ، شیطنت های خسته کننده و حوصله سر بر !
آمین ، ای خدای بخشنده و مهربان و شنونده !
خدایا ، به فرشتگانت بسپار که در لحظه لحظه نیایش خویش ، فرزند مرا از یاد نبرند . . .
ترنم بانو لحظاتی قبل از ترخیص:
پی نوشت:
ترنم بانو دچار اسهال و استفراغ شدید شد که به تشخیص پزشکان ویروس بود...و 7-8 ساعتی در اورژانس بیمارستان بستری شد...
به دلیل بیماری ، واکسن 18 ماهگی به تاخیر افتاد...