..........ترنم بانو دو ساله شد!!!!
دختر عزیزم از روزی که با وجود عزیزت آشیانه قلبهایمان را روشن کردی، دقیقا دو سال میگذرد... دو سال بعد از نه ماهی که با هم زندگی کردیم و با هم غصه خوردیم و با هم خندیدم...
اکنون دو سال است که هر روزِم با برق چشمانت روشن میگردند و هر شبم با آرامشت آرام میگرد...
اکنون دو سال است که خنده هایم با خنده هایت پیوند خورده و بی بهانه خندیدنهایت لبانم را میخنداند و دلم را میگشاید...
اکنون دو سال است که غصه ای جز غصه های تو ندارم و دردی جز دردهای تو بدنم را نمی آزارد...
در این دو سال زندگی پر برکتت بهترین روزهای زندگیمان را رقم زدی و زیباترین ترانه های زندگی را در قلبهایمان نواختی...
دو سالی که پر بود از سختی و شیرینی... دو سالی که گرچه بسیار دشوار بود و سخت تر از آن را سراغ ندارم ولی شیرینی اش تمام سختی راه را محو میکرد...
نمیتوانم این دو سال را توصیف کنم که ناگفتنی است و ناشنیدنی است، باید مادر باشی تا حس کنی آنچه در قلبم جاری میشود که قلمم یارای گفتن نیست...
تنها میتوانم بگویم ترنم عزیزتر از جانم تولدت مبارک
پی نوشت:
ترنم بانو دو ساله شد..
این وبلاگ به زودی با عکس های تولد به روز میشه...