.....خنده در خواب!!!!!
یاد نوزادی ات بخیر ، هر زمان که در خواب میخندیدی و بلند بلند قهقهه میزدی ، بالای تختت به نظاره مینشستم و رویاهای شیرینم را دانه دانه برگ میزدم !
دلم میخواست بدانم رویای زیبایت چیست که آنچنان تو را در خواب به خنده وامیدارد !
آنقدر حس و حال خوبی داشتم و خیالم از مادر بودن خودم راحت میشد که بی اندازه بود!
ولی آن خنده های نوزادی کجا و این قهقهه شیرین 19 ماهگی ات کجا !
زمین تا آسمان ِ خدا شیرینی اش فرق دارد .
پشت این خنده های در خواب ِ نونهالی ات یک دنیا آگاهی و تجربه خوابیده است !
امروزم را زیباتر کردی قند ِ عسل !
خوشحالم که خوشحالی ، حتی در خواب!
خوشحالم که در بیداری لحظه هایت شاد است و خواب های شیرین کودکی ات پُر آرامش !
خوشحالم که هستی ، با بودن ِ تو تمام غصه های عالم از خانه دلمان رفته !
خوشحالم که خدایم در همین نزدیکیست ، گرمای دستانش را حس میکنم ، و دلم گرم تر میشود !