ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

ترنم بانو به جشن تولد می رود!!!!!!!!

1391/10/29 1:41
760 بازدید
اشتراک گذاری

باران جان تولدت مبارک!!!!!!!!!!

عکس کارت دعوت جشن تولد باران جان!!!!!!!

"ترنم بانو در جشن تولد"

اگه گفتید من کجام؟؟؟؟؟؟؟؟

هههههههه. پیدام کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باران و ترنم در جشن!!!!!!

و این هم یادبودهای تولد با عکس باران ناز نازی!!!!!!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مهشید
29 دی 91 8:02
ترنمم عزیزم خیلی نازی.دلم برات تنگ شده.سمیرا حانوم واقعا خوش سلیقه و هنرمند هستیند


ممنون مهشید جان..لطف داری عزیزم.به دایی و بقیه سلام برسون....
كتي(مامان آقا مهديار)
29 دی 91 22:09
مثل هميشه بي نظيري ترنمممممممممممممممم بانو
در همه جا و همه حااااااال
دوستت داريم فرشتههههههههههههه كفشدوزكي



ممنون خاله کتی عزیزم....دوستت دارم...
زن دایی
30 دی 91 19:07
ترنمم عزیزم مثل همیشه نازی و دوست داشتنی


ممنون زن دایی...لطف کردید به ما سر زدید...به دایی و بچه ها سلام برسونید...
فاطمه
30 دی 91 19:58
سلاممممممممممم
اول بگم خیلی خوش سلیقه هستید
دوم خیلی خیلی خیلی دختر نازی دارین
به وبلاگ منم سری بزنید خوشحال میشم
نظرتونم بگید



ممنون فاطمه جان...لطف دارید....به روی چشم...حتما
فاطمه
30 دی 91 23:43
از وقتی با این دخترنازتون آشنا شدم هردفعه میام تو اینترنت میام ترنمو میبینم کلی قربون صدقش میشم بعد میرم


ممنون عزیزم...لطف داری....ما هم خوشحال میشیم به ما سر میزنی...
فاطمه
1 بهمن 91 15:20
ولی شماکه به من سرنمیزنی؟


سر زدم فاطمه جان..وبلاگ قشنگت را هم دیدم
فاطمه
1 بهمن 91 18:52
سلام مامان ترنم عزیزم
قالب وبلاگم چطورباشه بهتره؟
مطالبش چطور باشه؟
که مرتب بشه؟
میشه راهنماییم کنید؟


سلام به روی ماهت.به نظرم قالبی انتخاب کن که کادر بندی داشته باشه.مطالب کاملا جدا از هم باشه.الان با موبایلم و به سیستم دسترسی ندارم.بعدا چند نمونه برات میفرستم.البته این نظر شخصی من بود...ببخشید اگه پررویی کردم و نظر دادم.ممنون که به نظرم اهمیت دادی...از حضور سبزت در این وبلاگ ممنونم.


mahsa
1 بهمن 91 22:16
خیلی خوشکل و دوست داشتنی،یه دونه اییی بخداااااااا
سمیرا جون خیلی خوش سلیقه و خیلی خلاق


ممنون مهسا جون.از این طرفها?لطف کردی به ما سر زدی.به دایی و بقیه سلام برسون
كتي(مامان آقا مهديار)
2 بهمن 91 12:48
ترنمي لايك داري بابا


ممنون خاله کتی....
فاطمه
2 بهمن 91 14:55
سلاااااااااااااااااام
خوب هستید؟ترنم عزیزمن چطوره؟
حتما یه سربه وبلاگم بزنید
مطلب دومشو بخونید مرسی
از طرف من ترنموببوسید
منتظرم


سلام فاطمه جان.یک دنیا ممنون.مطلب دوم را خوندم...ممنون از هدیه زیبات...من که خیلی خوشحال شدم....قالب قشنگی بود..شرمنده نتونستم توی وبلاگت نظر بزارم...اصلا قسمت نظرات را توی این قالب جدید نمیتونم ببینم.احتمالا چون با موبایلم اینجوره.انشاالله فردا برات نظر میزارم.
غزال
2 بهمن 91 22:53
اون تیپ کفشدوزکیتو قربون جیگری


ممنون غزال جون....خدا نکنه
مامان کیارش
3 بهمن 91 0:34
ترنم گلم دلم خیلی برات تنگ شده بود خاله جونی....بوسسسسسس ........تولد بارن جون ر و هم تبریک میگم ........


ممنون خاله....من هم دلم براتون تنگ شده....
فاطمه
3 بهمن 91 14:33
سلااااااااااام
ترنمو از طرف من ببوسید
دوستش دارم یه عالمه
دیگه حرفی ندارم
راستی این چه حرفیه شانظرخودتونو گفتید
منم قبول کردم
اگه این قالبم خوب نیست
از سلیقه شما استفاده میکنم
شماچندتا قالب بگید
منتظرم



سلام فاطمه جان...قالب وبلاگت خیلی خوبه...منظور من این بود که ببخشید اگه جواب سوالاتت را همین جا مینویسم و نمیتونم توی وبلاگت جواب بدم....
رومینا
4 بهمن 91 21:38
سلام سلام سلام به سمیرا جان و ترنم بانوی گلم
بالاخره این امتحانات نحس من تموم شدن
وای چقدر خوشگل شدی ترنمی جونی هزار تا بوس بهت...
چه بزرگ شده ماشالله..خدا حفظش کنه...سمیرا جان خوبی؟خوشی؟چه خبرا؟


سلام رومینا جان.خوبی؟ما خوبیم شکر خدا...خدا را شکر که امتحاناتت تموم شد...دیگه زود به زود میتونی بهمون سر بزنی....جای نظراتت توی وبلاگ ترنم خالی بود...
فاطمه
4 بهمن 91 23:31
سلام
نه عزیزم اشکال نداره
عکس جدیداز ترنم نمیزارید؟
دلم براش تنگ شده


سلام فاطمه جان....متاسفانه عکس گرفتن از این دختر کوچولوی ناقلا خیلی سخت شده....مامانش هم تنبل شده...چشم در اولین فرصت عکس میزارم...
فاطمه
4 بهمن 91 23:53
راستی یه سوال
اصفهانم رسم دارن که سیسمونی نوزادو مامان عروس میخره؟
ببخشیدکه فضولی میکنم


اختیار داری گلم....فضولی چیه....بله اصفهان هم همین رسم هست....هم جهیزیه و سیسمونی را کلا اصفهان سنگین میگیرند....
فاطمه
5 بهمن 91 0:26
عزیزم جواب نظراتی که توصفحات مختلف دادم همینجا بزار ممنون


به روی چشم..
فاطمه
6 بهمن 91 15:02
سلاااااااااااااام
هرچی به این عکسانگاه میکنم بیشتر افسوس
میخورم اگه الان یه پسرداشتم یه لحظه صبرنمیکردم و میومدم خاستگاری
ولی فقط باید ده سالگی ازدواج میکردم که الان یه پسرداشتما
ولی خب ندارم دیگه مجردم هنوز
داخل(بگما با خودت نگی این دختره چقد پرویه ها)


فاطمه جان خیالت راحت...من اصلا دخترم را شوهر نمیدم...
الينا گلينا
7 بهمن 91 10:06
چه كفش دوزك نازي


لطف داری عزیزم..
آتيلا جون و مامان شيما
7 بهمن 91 12:58
عزيز دلم تو خيلي خيلي ماهي...
ماماني خدا عزيزت رو واست حفظ كنه...
ميبوسمتون
بووووووس....


ممنون عزیزم که به ما سر زدی...لطف داری...