عیان گشتن اولین مهمان سپید بر روی لثه های ظریفت مبارک!!!!!!
از دريچه آرزوهايم به روياي شيرين با تو بودن مي نگرم. لحظه اي كه آغوش مادر بستر هق هق تو بود . لحظه اي كه اولين نگاه تو و من با غنچه هاي خنده اي كه از لبان كوچكت شكوفا مي شد، شكل گرفت . لحظه هايي كه دستان كوچكت در دستان مادر بود تا عطر تنت به من زندگي دوباره بخشد. تو ترنم عشق من بودي و من احساس خود را به وجود شيرينت پيوند زدم. من با تو از دنياي كودكي گذشتم و عشق را باور كردم و دانستم كه زندگي يك روياست رويايي به زيبايي حضور تو و اينك من روزي ديگر را از تقويم ثانيه ها شمردم و بعد از گذشت 9 ماه نظاره گر روييدن مرواريدهاي قشنگت هستم...بدان كه قلب يك زن در كالبد احساس يك مادر تو را مي خواند، تويي كه ديگر خود مني .....
خلاصه بعد از کلی خارش و بی قراری و آب ریزش دهان ، اولین مهمان سپید بر روی لثه های ظریف ترنمم نمایان شد.
در تاریخ 15 تیرماه 1391 همزمان با نیمه شعبان اشک بر چهره معصوم دخترکم نمایان گشت.چه شده فرشته خدا؟؟؟؟؟؟چه شده هدیه آسمانی؟؟؟؟؟؟لبان توت فرنگی رنگش را فشار می دهد............آری دخترکم.مادر می فهمد دردت از چیست..........
و بالاخره مبارک بادت عیان گشتن اولین مروارید سپید وجودت ....
دوستت دارم فرشته مامان.....
گلکم اون اوایل كه ميخنديدي اينقدر به لثه هاي كوچولوت ذوق ميكردم كه نگو...الان كه ميخنديدي يه دونه مرواريد سفيد و ناز از بين لبات پيدا ميشه...بازم با خنده هات يه دنيا ذوق ميكنم...به اميد روزي كه وقتي براي مامان ميخندي يه رديف مرواريد سفيد و خوشگل لباتو تزيين كنه...نازنينم اون موقع هم با لبخندت يه دنيا ذوق ميكنم...
نازنینم امیدوارم همه دندانها را داشته باشی جز دندان طمع ،همه دنداهایت زیبا باشند و دندان گرد نباشی .
پروردگارا :
کامش را شیرین به آفریده هایت گردان