ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

مادرانه ای نو!!!!!

1391/3/8 3:34
655 بازدید
اشتراک گذاری

 

حس میکنم..... خیلی وقت است اما...

این روزها هر بار تو را میبینم حسم قوی تر و افکارم پررنگ تر می شودددد

تا قبل از این مادری بودم که مادرانه هایم را به پایت می ریختم....

شاید رفتار تو متحولم کرد....فهمت....درکت....عکس العملت...

بزرگ شدی دخترم....

دیگر آن کوچکی که با هر صدایی میترسید نیستی....می ترسی اما می خواهی بدانی صدا از کجا بود....؟!

دختر کوچولوی من....حالا قبل از هر شیطنتی سرت را می چرخانی و من را پیدا میکنی...لبخندم را می خواهی برای ادامه دادن...

و این ها برای من نشانه است...نمی دانم می توانم بیان کنم یا نه

اینها برای من دلیلی محکم است که...

به آینده ات

به دختر بودنت

به خودم به مادر بودنم

به لطف خدا

به بنده کوچکش

به پاکی تو

به لایق بودن خودم؟

به کارهایی که باید برایت انجام دهم

به ضرورت ها

به تربیت دینی ، اخلاقی ، اجتماعی ات

به همسرم

به پدرت ، به نقشش

به لبخندت

به خوابت

به آرامشت

فکر کنم...

همه برایم جور دیگری شده

انگار چشم هایم باز شده...

و هر بار نا خودآگاه به همه اینها فکر میکنم

هر بار.....

و به عشق بی حد و مرزت....نمی دانم آخری دارد یا نه

خدایا کمکم کن...یارم باش تا یارش باشم...نشانم بده تا نشانش دهم...

خودم را آماده کرده ام برای مادرانه ای نو

تو هم خودت را آماده کن ترنمم نفسم برای بهترین بودن به تمام معنا

و حالا می فهمم حکمتت را خدای خوبی ها

ترنم دخت عزیز تر از جانم...تو حرکت کن به سوی تعالی.....ما هم هستیم...

 و خدا......همینجا کنار توست.....مطمئن باش.....

عاشقانه ....مادرانه.....آگاهانه.... دوستت دارم یگانه دخترم..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

كتي(مامان آقا مهديار)
8 خرداد 91 12:48
سلام به سميراي عزيزم
خيلي قلم زيبايي داري واقعا لذت ميبرمممممممممم
بوس براي ترنم عروسكم


قلم من را از کجا دیدی؟