ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

گام هایت همیشه استوار!!!!!!

1391/10/15 2:37
553 بازدید
اشتراک گذاری

 گویی رسما چهاردست و پا رفتن به صندوقچه خاطرات کودکی ات پیوست !

 دلم تنگ خواهد شد !

راستش را بخواهی همین الان دل تنگ شده ام !

 برای آن صدای خوش تالاپ و تولوپ روی فرش ها !

برای آن زانوهای تیره رنگ و پرنشانه !

برای آن دو دست و دو پای کوچک کودکانه !

برای آن پاهای همیشه خمیده که هنوز حالت ایستاده به خود ندیده بود !

 

 

یادش به خیر ، یادش خوش ، روزها و ماهها در آرزوی دیدنت بودم که چهار دست و پا بروی .

 

 و تو فقط  در حالت نشسته خودت را به هر گوشه و کنار میرساندی و از چهاردست و پا رفتن خبری نبود!


ولی از آنجا که تو همه آرزوهای من را همیشه اجابت کرده ای این نیز حاصل شد !

و من در تمام آن روزها فقط ذوق کردم و تحسینت کردم با تمام وجود !

 تلاش هایت ستودنی بود دختر زیبا روی پاییزی !

 

و گذشت ، مانند همه اولین هایی که تو در زندگی رقم زدی !

کاش زندگی دکمه بازگشت داشت ...

آنوقت من هرزمان که دلتنگ این روزهایت میشدم بازمیگشتم و به اندازه تمام روزهای پیش رو در روح و قلبم ذخیره میکردم تمام این لحظه های ناب نابرگشتنی را !

 

و چقدر زود تک تک  آرزوهایم رنگ میگیرد ، بال و پر میگیرد ، پرواز میکند در آسمان آبی ِ دلم !

ترنم عزیزم!!!

نخستین گام هایت به سوی فردا مبارک!!!!!!

دخترکم!!!از زمین خوردن نترس...با هر قدم لرزانت دل من هم میلرزد....با هر بار تلو تلو خوردنت قلب من هم از جا کنده میشود.

 دوستت دارم شیرین تر از جانم ، جان ِ شیرینم ، همه آرزوهایم زین پس در تو خلاصه میشود !

 

 باشد که قدردان این همه زیبایی باشم و در دم سپاسگزار خدای مهربان !

 

ترنم نازنینم!!! گامهایت همیشه استوار  ومحکم

در این وادی بی نفسا
در این فراز و نشیب در این پستی و بلندی  زندگی
با خدا باش و به او تکیه کن
امیدوارم به امید خدا قدمهایت همیشه در مسیر او در مسیر پیشرفت و سرافرازی و سربلندی قرار گیرد.
پی نوشت:
(اولین قدم را ترنم بانو در روز دوشنبه 29 آبان 1391 در سن 1 سال و 1 ماه و  22 روزگی درخانه مادرجون سر سفره شام برداشت)
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

راحیل
15 دی 91 4:33
قربووووووووووووووووووووووووووووووونش برم داره راه میره مبارکه گلم


ممنون خاله راحیل....خدا نکنه...الهی 120 ساله باشی...
خاله مرضیه
15 دی 91 12:34
الهی فدات بشم ماشاا....


خدا نکنه خاله....
كتي(مامان آقا مهديار)
15 دی 91 15:39
اي جااااااانم
اي جااااااااااانمممممممممم
عشق من خوردني من فدات بشه خاله كتي عزيزمممم
مباركهههههههههههه واي با ديدن عكسات يه جوري شدم
ماشالله ماشالله چه بزرگ شدي ترنمم
هزار الله و اكبرررررررررر
چقدر راه رفتن بهت مياد خانومي شدي ماشالله
مامان سميرا اسپند يادت نرههههههههههه
بوسسسسسسسسسسس براي عروسك زيباي خود
ترنم بانو


ممنون خاله...لطف داری....
به روی چشم کتی جون...ترنم خیلی وقته راه میره اما توی جمع راه نمیرفت....زیاد بهش اصرار نکردم...الان خودش دیگه علاقه مند شده به راه رفتن...
مامان تسنیم سادات
16 دی 91 10:12
آخــــــــــــــــــــــــــــی ....
نوشته هات رو که خوندم دلم برای چهادست و پا رفتن تسنیم ضعف رفت ....
واقعا یادش بخیر چقدر زود میگذره ....
الان که دارم فکر میکنم دلم برای تلو تلو خوردنهای اول راه رفتنش هم تنگ شد ....



من هم خیلی زود دلتنگ شدم...ممنون که به ما سر میزنی...