یا حسین شهید!!!!
به محرم كه ميرسي، عاشورا را به ياد ميآوري و حسين را...
در گذر زمان و در گردش مدام ماه، دوباره به ايستگاه محرم رسيدهايم. محرم فصل رويشها و ريزشهاست.
فصل صفآرايي تمام خوبيها در مقابل همه زشتيها و پليديها.
باز هم محرم و يك دنيا اشك و عشق و عبرت. باز هم كربلا و سرزميني كه تمام هستي به گردش طواف ميكنند و باز هم عاشورا و يك روز به وسعت تمام روزهاي خدا.
به محرم كه ميرسي عاشورا را به ياد ميآوري و حسين را، عباس را، اكبر را، اصغر را، قاسم را و علی اصغر و... زينب را.
به محرم كه ميرسي عطش را به ياد ميآوري و رشادت را و شجاعت را و حميت را و ولايتمداري را و ايثار را و شهادت را و ... اسارت را.
به محرم كه ميرسي روزهايت را همسايه شيرمردان ميدان كربلا و شبهايت را در كنار خيمههاي ذكر و مناجات و دعا باش تا هميشه كربلايي باشي.
به محرم كه ميرسي، سوگوار عزيز فاطمه ميشوي و سينهزن و زنجيرزن ثارالله میشوی و اشك برگونههايت پرپر ميشود.
به خود ببال كه خدا خيرخواه توست، كه صادق آل محمد ميفرمايد:
«من اراد الله به الخير فقذف في قلبه حب الحسين وحب زيارته»
«هر كس خدا برايش خير بخواهد محبت حسين و شوق زيارت او را در دلش ميگذارد.»
به خود ببال كه عاشق و شيفته حسيني و عشق به حسين خيمه هميشه افراشته در جان توست، خيمه اي به وسعت همه هستي، خيمهاي به بلنداي همه آسمانها و كهكشانها، با خواني گسترده از عطش كه تشنگي بشريت را خاتمه خواهد داد. هرگز مباد بي اين عشق زندگي كنيم و بي اين محبت بميريم.
اي اشک کجايي که غم از راه رسيد
اندوه عظيم و ماتم از راه رسيد
يک سال گذشت و باز يک بار دگر
پلکي زدي و محرم از راه رسيد