ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

دل نوشته ای برای ترنمم!!!!

1391/7/17 14:30
438 بازدید
اشتراک گذاری

اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ...
دلگیر مباش که نه تو گنهکاری نه او!!!
آنگاه که مهر می ورزی مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیامی کند ...
پس خود را گنهکار مبین !!!

من عیسی نامی را میشناسم که ده بیمار را  شفا داد ...
و تنها یکی سپاسش گفت !!!

من خدایی را میشناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده ...
اما تنها یک نفر سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !!!

پس مپندار بهتر از انچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند ...
از تو برای مهربانیت قدردانی میکنند !!!
پس از ناسپاسیشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش ...
که با مهربانی روح تو ارام میگیرد !!!

تو با مهر ورزیدنت بال و پر میگیری ...
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ... پس به راهت ادامه بده !!!
دوست بدار نه برای انکه دوستت بدارند ...
تو به پاس زیبایی عشق ، عشق بورز و جاودانه باش !!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

رومینا
17 مهر 91 21:34
عالی بود سمیرا جان
ممنون از نوشته ی زیبات ...ممنون از اینکه هستی و می نویسی و قلب پرعاطفه ت رو با همه ی ما تقسیم می کنی...
تو با مهر ورزیدنت جاودانه ای و همین بس برای یک عمر آرامش معنوی هر کسی!
محبت و ناسپاسی دو روی یک سکه هستند اما وای به حال گنهکارانی که روی تاریک ِ ناسپاسی رو انتخاب می کنند تا با خیال ِ واهی ِ خودشون ، خودشون رو به این روش اثبات کنند! وای به حال مردمانی که قدرنشناسی و بی محبتی رو سرلوحه ی کار خودشون قرار میدن، و حقا به گفته ی پیغمبر اسلام در آخرت قبل از هر چیز از جوانمردی و مروت هر کسی سوال میشه!
و خوش به حال تو که با محبت بی دریغت جاودانه ای!

حافظ ِ جان در غزلش می گه:

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی

و در جای دیگه می فرماید:

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی ، محرم اسرار کجاست؟



ممنون رومینا جان....ممنون که به یادمون هستی و به ما سر میزنی..ممنون از نظرات قشنگت که بهم انرژی میده....انشاالله که هر چی زودتر میای اصفهان و همدیگه را میبینیم....یادش بخیر دوران دانشگاه....
نسیم مامان ثمین
19 مهر 91 15:08
عالی بود سمیرا

ترنم گل مامان سمیرات عین گله قدرشو بدون حسابی


ممنون نسیم جان.لطف داری عزیزم..
ناهيد مامان فاطمه گلي
21 مهر 91 7:15
سلام سميرا جان بسيارزيبابود دلنوشته هات پندواندرزهات من عاشق چنين نوشته هاييم زماني مي نوشتم ولي گرفتاريهاي زمانه فرصت افكارم راازم گرفت ولي باخواندن مطالبهاي زيباتون اين حس وانگيزه درماهم زنده شدن تاحدودي ترنم گوهرگرانبهايست كه وجودش رونق زندگيست براي شماست درنگهداريه اين گوهربكوشيد ميبوسمش


ممنون ناهید جان...لطف دارید.ممنون که به وبلاگم سر زدید...