ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

............هنوز همانم!!!!هنوز همانی!!!

1393/9/12 10:53
896 بازدید
اشتراک گذاری

ترنمم :

چندیست اینجا برایت وقت نگذاشته ام نازنین فرزند ... عذرم را پذیرا باش تا دیرتر نگردیده ....اما هنوز من همان مادرم ،با کمی خستگی بیشتر،با کمی مشغله های دنیایی تر ،با یک دنیا دلتنگی بیشتر ....

من هنوز همان  مادر عاشقم ... حتی اگر قلم ننویسد ذره ای، این خالصترین و بی چشمداشت ترین احساس من رقیق نخواهد شد، زنگار نخواهد گرفت.... این همه خواهش دل از آغوش کوچکت.....روح من لحظه ای بی شوق دیدار تو آرام نخواهد بود. من هنوز...

 هنوزم که هنوز است صدای" م ا م ا ن" های تو در دلم غوغا بپا می کند.اصلا مگر حدی است بر این سودای عاشقی ...صدای جیغ شادمانی تو به وقت دیدار مستم می کند .کرشمه های تو فارغ می کندم از هر چه خستگی است دلربای من .

و تو همان دخترک منی. با همان نگاه و با همان ابرو که تنها یک بار به وقت بارداری در خواب دیده بودمت .

شکرانه اش که خوابم با تو تعبیر شده ، نه برای جنس تو و نه به صرف خط و خال تو ! خدایم گواه است .نه. بلکه برای عمق پاکی آن چشم و خنده دلبرانه،که حالا در همین نزدیکی هایِ من است  ...امانتِ من است ... وجودت برقرار به عافیت دخترکم .

من هنوز با تو حرفها دارم عزیزکم ...اصلا میدانی دردانه؟ با تو هنوز نانوشته هایم زیاد است .انباشته ام از آنچه تو برایش گوش باشی ...

 

ترنم من !!!

     

 وقتي گريبان عــــدم با دست خلقت مي دريد                  وقــــــتي ابد چــشـــم تو را پيش از ازل مي آفريد

 وقتي زمين نـــاز تو را در آسمان ها مي كشيد                وقتي عطش طعـم تــو را با اشك هايم مي چشيد

 

من عاشق چشمت شدم  نه عقل بود و نه دلي

من تو را از آنسوی آسمان ها  صدا کرده ام ،از جایی بین نیستی و هستی ، از آنسوی عدم،من ترا از بارگاه محبوب خلعتی گرفته ام و قافله سالار،بی شک گرانبهاترین هدیه اش را سوغاتی ام کرده است. شاکرم تا به قیامت .

آمدم که بگویم هنوز همانم ... هنوز همانی .

پسندها (1)

نظرات (5)

مامان مهدا گلی
15 آذر 93 9:15
مثل همیشه عااالی بود بانو....و ارزشمند برای دوباره خواندن.... ترنم گلم گوارای وجودت محبتهای خالص دوبال بهشتیت (پدر و مادرت)
نگارنده:سمیرا
پاسخ
ممنون دوست عزیز....ممنون از این همه محبت
بانو
16 آذر 93 10:44
سلام مجموعه های آموزشی کودکان؛ فرصت یا تهدید www.banoo.ir/post/1358 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو
مامان مهدا گلی
13 دی 93 10:03
سلام خوبید؟ سلامتید؟ خیلی به خونه مجازیتون سر میزنم.....کم پیدا یید؟ ترنم میره مهد؟دوست داره؟ راضی هستین؟
نگارنده:سمیرا
پاسخ
سلام مامانی مهربون....ما خوبیم شکر خدا...ترنم زیاد علاقه ای نداره به مهد...البته مهد را دوست داره و هر وقت میره بهش خوش میگذره...اما با ناراحتی میره و مدام میگه دلم برات تنگ میشه...در هفته دو سه روز بیشتر نمیره مهد...من هم زیاد اصراری ندارم بره...روزهایی که مجبور باشم میفرستمش... ممنون که به ما سر میزنی..
مامان مهدا گلی
4 بهمن 93 10:29
سلام....خوبید؟ترنم خوبه؟دلم واسش تنگ شده....تونستید واسم ازش بنویسید
نگارنده:سمیرا
پاسخ
سلام مامان مهدا گلی...ممنون از این همه لطف و محبت شما...راستش این روزها کمتر فرصت میکنم به اینترنت سر بزنم....حسابی درگیر امتحانات بودم...شکر خدا ترنم حالش خوبه....ممنون از احوالپرسی هات...
مامان مهدا گلی
9 بهمن 93 8:56
اعتبار آدمها به حضورشون نیست....به دلشوره ای است که از نبودشان بر جان می افتد.... امیدوارم همه چیز جفت و جور باشه....
نگارنده:سمیرا
پاسخ
ببخشید عزیزم که نگرانت کردم...ما خوبیم شکر خدا...همه چیز همه خوب و عالی است...با بزرگ شدن دختر گلی خواسته هاش هم تغییر کرده...تمام وقت باید در اختیارش باشم..مدام مشغول بازی و نقاشی و کاردستی هستیم...کمتر میتونم به نت سر بزنم...