ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

...........دلنوشته ای بعد از چندماه!!!!

مادر که باشی باید دلی داشته باشی به وسعت دریا و سعه ی  صدری به گستردگی عالم.... مادر که باشی باید قوی باشی و توانمند، باید محکم باشی و استوار..... باید دستانی داشته باشی پر توان. باید پنجه هایی داشته باشی پر زور تا وقتی کودک سنگینت را- که حالا دیگر بزرگ شده اما همچنان نیازمند آغوشت – در آغوش می گیری پنجه هایت چنان در هم محکم گره بخورند که او را ایمن نگه دارند و به او اطمینان بدهند که هرگز نخواهد افتاد.......... مادر که باشی باید آغوشت همیشه گشوده باشد حتی زمانی که خودت ناراحتی، خسته ای ،درد داری و حتی زمانی که خودت نیازمند آغوش پرمهر مادرت هستی....... مادر که باشی باید پاهایی داشته باشی چون دو ستون محکم؛ گ...
23 آذر 1394

........تو را دوست دارم بی هیچ دلیلی!!!!

نمی دانــم … چــرا بیــن ایــن همــه آدم پــیــله کــرده ام بــه تــو … شــاید فــقط با تــو پــروانــه می شـــوم …   دخترم چقدر زود بزرگ میشوی؟برای چه این همه شتاب داری؟برای من هیچ لذتی بالاتر از تماشای بالیدنت نیست اما اینگونه که تو میروی میترسم از تو جا بمانم. دختر قشنگم خورشیدکم انگار همین دیروز بود که من صدف تو بودم و تو مروارید من انگار همین دیروز بود که مرواریدم را به دریای پرتلاطم این دنیا سپردم تا جایی بیرون از من زندگی کند نفس بکشد ببالد. میوه ی دلم روزهایی که میگذرند باز نمیگردند و روزهایی که می آیند من برای آمدنشان لحظه شماری میکنم و فردا برای رفتنشان بی ...
12 مرداد 1394

.........با عرض پوزش از دیوارهای کوتاه زندگی ام !!!!

گاهی به زور شب نخوابی هم که شده باید یک جای خلوت و دنج از شلوغی های حوصله بر زندگی کشف کرد . درب دنیا را برای دقایقی به روی خود بست و روبروی یک آینه تمام قد ایستاد و زل زد به ته ته دل . باید یک کمی آن نقاب همیشگی را کنار زد . لبخند از سر ملاحظه و اجبار را با بغض شب مانده  قورت داد. باید روزانه ها را صادقانه مرور کرد و در خلوت سخت به دست آمده بر سر ناسپاس خود فریاد زد و فریاد . خوش به حالتان اگر کدورت را در جا رفع میکنید . اگر یکی مجبورتان کرده از سرمشق  " به موقع نه گفتن " 100 بار به ازای هر اشتباه بنویسید و به همان واسطه " به جا نه گفتن " را خوب یاد گرفته اید ... خوش به حالتان...
2 خرداد 1394

بازگشت دوباره پس از ماه ها....!!!!1

گنج آرزوی دل منی !!!!  دخترکم ... میدانی ! رسالت  برای من،  نه خرید آن چنانی، نه مهد این چنانی ، نه خانه بزرگ، نه پول زیاد و نه هیچ چیز دیگر، هیچ کدامشان ،همه ی آرزوی من برای تونیست.  در باور من، تنها رسالت من ،ساختن خاطرات خوب برای توست چرا که باور دارم عشق هیچ گاه شکست نمیخورد . آرزوی مادری برای من، بودن در هرسال از زندگی  تو بوده وهست. 4سالگی 3 سالگی 2 سالگی تا ..n سالگی. اینکه تو شاد باشی و من یک  مادر شاد در خاطرت بوده باشم همه ی آرزوی من است . من نمی رسم همیشه خانه را مرتب نگه دارم . من نمیرسم زیاد استخر یا کلاس موسیقی ، زبان.. ..برنامه های فوق برنامه مهد کودک ات یا...
21 ارديبهشت 1394
1