.......گر کند مهدی زهرا نظری نوروز است!!!!
بهار از راه ميرسد، مست و خرامان، فصل رستاخير طبيعت، خورشيد رخشان ميشود، دشتها از ابرهاي پرباران سيراب ميشود، گلها به طنازي بهار ميپردازند و درختان با نوازش باد به رقص شيدايي ميروند، برگهاي تازه به سماع پروردگار، خود را در باد بهاري رها ميكنند، پرندگان غزل عشق ميخوانند، پر پروازشان از براي بهار دلكش گشوده ميشود، از سرماي زمستان ديگر اثري نيست، اكنون زمان نغمهخواني و طرب است. شوري مستانه در عالم هستي فتاده، مستانه به لطيف عالم سلام ميدهند و سر بر آستان جانان او مينهند، انتظاري به سر رسيده است، انتظاري شيرين، انتظاري كه به گرماي جانبخش خورشيد وصل مي&...
نویسنده :
نگارنده:سمیرا
2:45