ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

ترنم بانو ، کودک امروز ، بانوی فردا

.......گر کند مهدی زهرا نظری نوروز است!!!!

بهار از راه مي‌رسد، مست و خرامان، فصل رستاخير طبيعت، خورشيد رخشان مي‌شود، دشت‌ها از ابرهاي پرباران سيراب مي‌شود، گل‌ها به طنازي بهار مي‌پردازند و درختان با نوازش باد به رقص شيدايي مي‌روند، برگ‌هاي تازه به سماع پروردگار، خود را در باد بهاري رها مي‌كنند، پرندگان غزل عشق مي‌خوانند، پر پروازشان از براي بهار دلكش گشوده مي‌شود، از سرماي زمستان ديگر اثري نيست، اكنون زمان نغمه‌خواني و طرب است. شوري مستانه در عالم هستي فتاده، مستانه به لطيف عالم سلام مي‌دهند و سر بر آستان جانان او مي‌نهند، انتظاري به سر رسيده است، انتظاري شيرين، انتظاري كه به گرماي جانبخش خورشيد وصل مي&...
29 اسفند 1391

....یادی از کسانی که امسال در بین ما نیستند!!!

سال 91 با همه خوبی ها و بدی هایش...اشک ها و لبخندهایش...غم ها و شادی هایش...تمام شد.   سالها می آیند و می روند . مثل خود زندگی که خوب که نگاه می کنی مثل همین رفتن می ماند و آدم دلش لک می زند برای یک آمدن دیگر. یک بهار دیگر. همیشه زمستان که می شود دوست داری بهار بیاید . بهار که می شود  صداها و آدمهای نازنینی جلوی چشم آدم می آیند و می روند . بهار که می شود آدم یاد عزیزانش می افتد. یاد آنهایی که رفتند. یاد آ نهایی که نیستند. همیشه زمستان که می شود دوست داری بهار بیاید. بهار که می شود یاد آدمهای خوب می افتی . یاد آدمهای خوب که می افتی یاد بدی هایی زنده می شود که در حقشان روا کردند. سخت است مرگ کسانی را باور...
29 اسفند 1391

.....رستاخیز دل نزدیک است!!!!!

در این یخبندان بی کسی ها که آدمی هر کجا پای می نهد، رودخانه یخ بسته زندگی اش، زیر پایش ترک می خورد و می شکند، کسی باید باشد تا دستش را بگیرد و او را از لغزیدن و سقوط نجات دهد! در این فصل انجماد دل ها، که همه احساسات به خواب رفته اند و عواطف انسانی یخ زده اند، گرمای محبتی باید باشد تا قندیل های قلب هایِ یخ بسته آب شود! در این زمستان سرد بی خبری ها، که همه دل ها زیر بهمن هولناک غفلت از یکدیگر، نفس های آخر را می کشند، خورشیدی باید باشد تا بر آسمان مه آلود قلب های ابری بتابد و آدم برفی های تنها مانده در حیاط خالی زندگی را آب نماید! از آن زمان که پرستوهای محبت، از سرزمین دل انسان ها پر کشیدند و به راه های دور کوچ کرد...
29 اسفند 1391

.......فرهنگ لغات ترنم بانو (2) !!!!!

  پی نوشت 1 : این پست را  به درخواست انسیه جون  ( که برام نظر گذاشته بودند و گفته بودند لغت نامه  بزارم) آماده کردم.در تلفظ لاتین Aنشان دهنده حرف آ می باشد و a نشان دهنده اَ. پی نوشت 2 برای ترنم : دخترکم اینها لغاتی است که تا امروز گفته ای.. ممکنه تعدادی از لغات هم از قلم افتاده باشه...البته مثل طوطی مدام حرف های ما را تکرار میکنی و کلمات زیادی میگی اما من فقط لغاتی را که معنا و مفهومش را میدونی و به طور ارادی ازشون استفاده میکنی برات نوشتم... علاقه داری جمله بگی....کلمات را ترکیب کنی...مثلا: ترسید بابا : ترسیدم بابا علی آگا : علی آقا اولین جمله کاملی هم...
28 اسفند 1391

چرا والدین پیر می شوند؟؟؟؟؟

روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین، شماره منزل او را گرفت. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام» رییس پرسید: «بابا خونه است؟» صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله» ـ می تونم با او صحبت کنم؟ کودکی خیلی آهسته گفت: «نه» رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاست؟» ـ بله ـ می تونم با او صحبت کنم؟ دوباره صدای کوچک گفت: «نه» رییس به امید این ...
22 اسفند 1391

.....برای خودم(تمرین مادرانه 1)!!!!!

تمرین اول: به «باید» و «نباید»ها و «بکن» و «نکن»هایی که می‌گویی، فکر کن. چقدر اوامر بیخود و بی‌مصرف در طول روز خرج می‌کنی؟ وقتی بچه‌ات نه می‌داند قاشق چیست و نه چشم، چرا بهش می‌گویی «اون قاشق رو تو چشمت نکن»؟ به جایش برو جلو و بی سر و صدا قاشق را از چشمش دور کن. چند وقت دیگر تو به این بکن و نکن‌ها و باید و نبایدها احتیاج پیدا می‌کنی. چند سال دیگر با همین کلمات است که باید قوانین زندگی را برایش معلوم کنی. آن وقت اگر از همین حالا بخواهی همه‌شان را خرج کنی، دیگر باید و نبایدهایت رنگی ندارد. ولخرجی در امر کردن، ممنوع! پی نوشت...
22 اسفند 1391

.....مادرانه ای برای ترنمم!!!

مراقب گرماي دلت باش تا کاري که زمستان با زمين کرد زندگي با دلت نکند.. پی نوشت:امروز دلم گرفت...ترنمم قرار نیست رفتار بد دیگران در تو اثر بگذارد...تو همیشه خودت باش...هیچ گاه اجازه نده دیگران با رفتار بدشان الگوی تو باشند.....میدانم که انتظار زیادی است از یک کودک 17 ماهه...اما تو میتوانی...همیشه بهترین باش...همیشه مهربان...همانگونه که تا به امروز بوده ای..   ...
22 اسفند 1391

.......ترنم بانو در یک روز بارانی !!!!

و این هم عکس های ترنم بانو که از دیدن باران ذوق زده شده بود و مدام میگفت بارون....چت(چتر)..آخه این اواخر فقط باران را در اهنگ های عموپورنگ دیده بود.... و این هم غذایی که برای پرنده ها آورده بود و خودش شروع کرد به خوردن.... (به قول خودش  " به به توتو ") ...
22 اسفند 1391

........همگام با ترنم بانو!!!!

میدانی ترنمم!!! چند قدم راه رفتن شاید خیلی موثر باشد در آرامش از دست رفته ی یک انسان ... حداقل برای من که این طور بوده...خیلی وقت ها دلتنگ پیاده روی می شوم ...مخصوصاً در این هوای سرد زمستانی ... این که بتوانی بر خلاف جهت وزش باد راه بروی و بروی...آنقدر دلتنگ آن باد سردم که بسوزاند مغز استخوان هایم را و مجبورم کند تمام سرم را استتار کنم در شالم .... می دانی دلم تنگ است برای برف و زمستان....دیروز با این که هوا آنقدر سرد نبود اما چشیدم شیرینی قدم زدن را...چرا که تو هم پایم بودی ... خدایا چقدر شیرین است ... هیچ وقت فکرش را نمی کردم این چنین لذت ببرم از قدم زدن با تو که نو پا...
22 اسفند 1391

خانه تکانی(قسمت اول)!!!

  ترنمم: اسفند که می‌شود روزها شتاب می‌گیرند. همه چیز با دور تند شروع می‌کند به چرخیدن. فاصله بین صبح و شب کمتر و کمتر می‌شود. اسفند یک ماه گمشده است. آنقدر تحت تاثیر فروردین است که انگار خودش نیست. همه فکرها همه حرفها همه نقشه‌ها می‌ماند برای بعد از عید. اسفند وقت تصمیمهای بزرگ نیست. اسفند وقت خواب دیدن نیست. اسفند وقت توی ترافیک ماندن و چمدان بستن است. اسفند وقت آن است که فکر کنی به سالی که رفت، یک آه بلند بکشی و یک سررسید تازه را شروع کنی. اسفند وجود ندارد. ماهی است که قبل از فروردین می‌آید و با فروردین می‌رود. اسفند بوی بهار می‌دهد. بوی تمیزی. بوی کشوهای مرتب. بوی زنانی که می‌...
22 اسفند 1391